ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
سلام
حکایت ما و ویدئوپروجکشن های شکوه دقیقا منطبق بر حکایت غیرواقعی از جهنم ایرانی ها و خارجکی هاس. یکی از ویدئوپروجکشن ها کابل دارد و کیفیت ندارد و یکی اش کیفیت دارد و کابل ندارد. (بخوانید کابل نخوانید کابُل زیرا این دومی پایتخت کشور دوست و برادر افغانستان است. و جدیدا در برخی از حوزه ها از کشور تاریخی و با گذشته ی سرشار ما- که هم اش به آن می نازیم - نیز پیشی گرفته است!)
در ذیل دو تا بیان متفاوت از یک طنز را مشاهده میکنید حتما اون یکی رو که بیان بهتری داره و باعث لبخند بر گونه های اخموی صورت شما میشه را انتخاب کنید. به امید نشستن گل لبخند بر صورت زیبای شما!!
روایت اول:
یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.
تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟
میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.
میپرسه فرقش چیه؟
میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.
خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.
یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟
میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!
منبع:http://esran.blogfa.com/9102.aspx
روایت دوم:
* میگویند : یه روز یه نفرو بردن جهنم از پرسیدن میری جهنم خارجی ها یا جهنم ایرانی ها!
این بنده خدا با خودش گفت اون دنیا که این خارجی ها وضعشون بهتر از ما بود لابد اینجا هم همینظوره! فلذا رفت جهنم خارجی ها! اما اونجا قیر داغ میریختن تو حلق ملت! خسته شد بعد از یک هفته و گفت: آقا بیاین ما رو ببرین جهنم ایرانی ها اقلا اونجا زبون ملتو که میفهمیم!
الغرض وقتی رفت جهنم ایرانی ها دید اوه ملت دارن میزنن و عشق است و صفا! پرسید داداش اینجا جهنمه؟ پس چرا قیر داغ نمیریزن تو حلق ملت؟
یاور جواب داد: داداش اینجام هم برنامه قیر داغ به راهه اما یه روز قیر نیست یه روز قیف نیست یه روز هم کسی که قیر رو میریزه تو حلق ملت نیومده!
منبع: http://tanzalood.persianblog.ir/
پی نوشت: البته عوام روایت های دیگری نیز دارند مخصوصا از محل فرو ریختن قیر در بدن گویا آن روایت نامعتبر است چون هر چه گشتم نیافتم احیانا اگر شما یافتید بگذارید در وبلاگ خودتان. وبلاگ ما جای گذاشتن مطالب نامعتبر نیست
یاورتان حق باورتان حق
سلام
سه سال گذشته یه سال دیگه هم میگذره ولی خیلی با درد میگذره و خاطرات نا خوشایند (البته برای بنده)
برا بعضی ها هم این جور موارد خیلی خوشاینده
حالا ببینیم این 300 نفر ورودی 92 (آماردقیق نیست) قراره چه شاهکارهایی را انجام دهند؟ شاید هم سکه برگشت و یه دفعه یه هزینه هنگفتی داده شد و ...(معجزه)
سلام
حضرت فردوسی سی سال رنج کشید و حاصل آن ماندگار شدن شاهنامه است در دنیای امروز. این رنج های شما یک روزی به ثمر می رسد ان شاءالله
ولی به نظر میرسه اگر شیمی رو برگردوند به فنی برای پیشرفتش بهتره
یا علی
سلام
کاشکی فقط ویدئوپروجکشنش اینطوری بود!!
راستی استاد بابت زحمات و لطف و توضیحاتتون بسیار سپاسگزارم،ممنون
در ضمن با تمام وجود امیدوارم بلایی سر کلاس نیارن وگرنه... خشم اژدها میشم
یا حق
سلام
بلا به دور باشه نکنه باز خبری شده جدید که ما بیخبریم هنوز
ان شاء الله که خیر است.
یا علی