شیمی تجزیه

شیمی تجزیه به عنوان یک بخش کاربردی در علوم مختلف است هدف از این وبلاگ ارائه روشهای تجزیه ای پرکاربرد است. https://www.instagram.com/_u/ShimiGeram

شیمی تجزیه

شیمی تجزیه به عنوان یک بخش کاربردی در علوم مختلف است هدف از این وبلاگ ارائه روشهای تجزیه ای پرکاربرد است. https://www.instagram.com/_u/ShimiGeram

دردی از جنس دل

دردی از جنس دل

بود اما آن جا نبود

حواسش به خودش هم نبود

حواسش به او بود

دالتون نبود امااااااااااااااااااااااا

دردی از جنس دل

بود اما آن جا نبود

حواسش به خودش هم نبود

حواسش به او بود

دالتون نبود

اما دالتون ها در پیشگاه او مانند اتم هیدروژن بودند در برابر اتم اورانیوم!

کاهنده را می فهمید اما بجای آن واژه دیگری را می پسندید

از اکسنده برداشتی دیگر داشت.

کاش می فهمید من هم حال او را می فهم.

کاش می دانست شیطنت او از حد سن عقلی او و تعداد بهارهای زندگی اش تجاوز کرده است.

کاش به عدم قطعیت رفتارش اندکی تردید داشت.

کاش واریانس قدش، از واحد رفتارش عبور نمی کرد.

و کاش های دیگر که نه بیان آن اینجا جایز است و نه گوشی شنوا برای شنیدن آن موجود.

 

وقتی استادی هم باید انگیزش ایجاد کند هم باید تربیت کند هم باید خودش را به روز کند هم باید خوش برخورد باشد تا مبادا رنجش اخلاقی در یادگیرنده موجب کاهش انگیزه در او شود

 وقتی استادی از همه طرف تحت فشار باشد. کاش حداقل  او می دانست کلاس ، جای یافتن بهار نیست!

 

نظرات 19 + ارسال نظر
آشنا شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:44

سلام
خسیس نیستم فقط میخوام مرتبش کنم و قشنگ جمله بندی کنم بعد!!!انشاالله تا فردا تو همین وبلاگ میزارمش تا دوستان هم با دوستم "آشنا" بشن
سلامت باشید

سلام
پس برای یک جشن آشنایی باید آماده بشیم
یا حق

آشنا شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:17

سلام
جواب این سوالمو امروز از دکتر دادگر گرفتم و فهمیدم از لحاظ آلی موضوع رو اشتباه متوجه شده بودم چون همون چیزی رو که تو کلاس آلی متوجه شده بودم رو ازشون پرسیدم!!!
مسئله حل شد
بعد اینکه در مورد دوست جدیدم از دکتر دادگر پرسیدم که تو دنیای آلی چه کارهایی بر عهده شونه که گفتن مطالعه میکنن و فردا برام توضیح میدن
مشتاقانه منتظر چنین پستهایی از شما هستم چون به علم و فعالیتم اضافه میکنه
خیلی ممنونم
در پناه حق

سلام
آنچه یاد گرفته اید به اشتراک بزارید ما هم یاد بگیریم نکنه اصلیتتون اصفهانیه که اینقدر خسیسید.
موفق باشید

آشنا چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 21:11

سلام
وقتتون به خیر
استاد، چند تا سوال برای آزمایشگاه برام پیش اومده..
تو کلاس آلی یه چیزی رو شنیدم که در مورد گروه های عاملی بود و الکترون دوستی و ... ولی از حرفا اینو برداشت کردم که اگر روی محلول اسید با KMnO4 آب بریزیم محلول اسیدی تر میشود چون +H تولید میکنه!!! اما تو تجزیه و همچنین آز منگنامتری! میخوندیم که آب تاثیری روی اسیدی تر شدن نداره و البته تو این واکنش!!!
من الان گیج شدم کدومش درسته
بعد اینکه چندتا سوال تجزیه داشتم میتونم بنویسم تو یه برگه سر کلاس بهتون بدم...آخه وقت کلاس خیلی کمه!!
و در آخر اینکه برای آزمایشگاه چه موضوعاتی رو میتونیم برای سمینار انتخاب کنیم؟؟
یا حق


سلام
1- روی اسید آب بریزیم رقیق میشه. مثله دوغ که حاصل آب و ماسته
2- پرمنگنات یک اکسنده ی قوی هست و دنبال کاهنده قوی میگرده داخل محلول. نیم واکنش و پتانسیل ظاهری اون هم به پی اچ وابسته است منتها هنوز دقیقا منظور سوالتونو نفهمیدم که چرا شما فکر میکنید محلول اسیدی تر میشه. اگر بشه یکم بیشتر توضیح بدهید ممنون میشم
3- ای میل تان را برام بفرستید و در همین وبلاگ سوالاتنو برام بنویسید ان شاء لله با بحث و تبادل نظر به درسترین جواب برسیم
4- هر موضوعی مرتبط با الکتروشیمی شایسته است.
ممنون
یا حق

... چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:39

سلام

استاد امروز ذکر خیرتون بود

سر آزمایشگاه بودیم... اون سر پلاستیکی پیپت خراب بود. چند تا از شاگرداتون روش شما رو یادمون دادن. بچه ها می گفتن خدا خیرش بده ...


سلام
خدا خیرتان بدهد که از مکش دهانی استفاده نمی کنید. کاش آزمایشگاه فرصتی بود برای فکر کردن.
موفق باشید
یا حق

آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:49

سلام
خیلی ازتون ممنونم استاد
فقط همش پیش خودم میگم چقدر خوب بود بجای این بحثا سوالامونو میپرسیدیم یا واقعا کامنتای اون مطلب مربوطه رو میذاشتیم اینطوری قشنگ تره و دوستانه تر
بازم ممنونم،سلامت باشید...در پناه حق

با سلام
پیشنهاد خیلی خوبیه اگر دوستان مون هم مثله ما فکر کنن.
یا حق

بابا آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:30

سلام
خواهش میکنم این بساط آشنا و نا آشنا و معرفی نکردن رو جمعش کنید هرکی میخاد کامنت بذاره جرات و شهامت بیان اسم رو داشته باشه


سلام .....
معلومه شما به آزادی بیان عقیده دارید و پرواضح است که فقط با پنهان کاری مخالفید
خب خب خب !!!
بعضیا شهامت ندارند دیگه مثل شما بی ریا باشند.
یا علی

آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:21

سلام
قبلانا یه چیزی رو شنیده بودم با این مضموم که:
"رودکی یه روز داشته رد میشده که میبینه یکی داره شعر رودکی رو میخونه! رودکی بعد از تموم شدن اون شعر جلو میره و میپرسه که این شعر ماله کیه و مرد میگه خودم این شعر رو گفتم که اونجا رودکی میگه شعر دزد دیده بودیم ولی شاعر دزد ندیده بودیم!!!"
فکر میکنم اون دوست آشنای جدیدمونم از این اسم خوششون اومده! مسئله ای نیست فقط خودتون رو جای من جا نزنید "لطفا"...
در پناه حق


سلام
معمولا هر کی خربزه میخوره پای لرزش م میشینه .
ولی شما خودتونو ناراحت نکنید.
یا علی

سیده ملاک الفحام دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:15

بحث تموم شد ...
هرکی که این پست رو جای آشنا نوشته دعا می کنم که ...
بره از همین حالا صدقه بندازه چون قراره یه بلایی سر اون دستش بیاد که دیگه کجکی تایپ نکنه !


یا جده ی سادات

آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:34

اصلا خستم کردید بابا میگم من کسی نیستم جز
سیده ملاک الفحام

سلام
ISP تون بهم نمیخوره مثله گروه خونی تون

حتی اگر هم سرویس دهنده هاتون رو عوض کرده باشید و نیز با یک نام توسط فیلتر شکن وارد شده باشید و با اون یکی نام با اسم خودتون باز میشه تشخیص داد

بهر حال موفق باشید
یا علی

آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:18

سلام مجدد
راستی یه چیزی رو یادم رفت بگم!
ملاک خانوم دوست عزیز، از وفاداریتون صمیمانه ممنونم و اینکه من عرض کرده بودم من به استاد حجتی ایمان دارم ( و همچنین استاد طالعی که ارادت "خیلی" خاصی به هر دوشون دارم)! فقط فکر میکنم اینطوری راحت تر حرفامو بزنم... مسئله ای ندارم با اینکه استاد بدونن من کیم!من به طرز آزار دهنده ای یه دستم... فقط دوست ندارم تو دانشگاه بچه ها بدونن...این طوری اذیت میشم"همین"
یا حق

سلام
اشکالی نمیبینم که به همین رویه ادامه بدهید.
یا علی

آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:06

سلام
اول از همه عرض کنم خدمتتون که من هیچ وقت تا حالا پشت کسی خودمو قایم نکردم،نمیکنم و نخواهم کرد!!من فقط پشت یه اسمم که مخاطبم،منه واقعیم رو تا حدودی ببینه نه برداشتی که از ظاهرم میکنه که مثل اینکه اینجا هم برداشتا زیاد درست نیست
هیچ ترسی هم از اینکه شناخته بشم ندارم چون این شخصیت منه این طوری باید از خودم فرار کنم!!!!!
یه اسم چقدر مسئله ساز شده اگه از اول میدونستم یه جور دیگه میومدم جلو
اون حرفایی هم که ملاک جان گفتن حرفای خودمه چون موقع حرف زدن دلم میخواد خودم باشم نه کس دیگه ای، جملات مشابه دلیل بر این نیست که من میخوام پشت شما قایم شم!!!
من جرات این کارو دارم فقط مسئله اینه که اینطوری "راحتم" کسی که منو بشناسه اسمم براش مهم نیست!
بخاطر این اسممو ننوشتم که تو دانشگاه راحت باشم وگرنه استاد متوجه میشن من کیم!
واقعا فکر نمیکنم یه اسم اینقدر مهم باشه! با استاد موافقم که این بحث همین جا تموم شه! من نمیخوام کسی رو اذیت کنم...
موفق و موید باشید در پناه حق

سیده ملاک الفحام دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 17:14

سلام.استاد این آشنا می خواد خودشو پشت من پنهون کنه . دلیلش هم مشخصه .مثلا با به کار بردن جملاتی مانند :
(نکنه من باید به حذف فکر کنم!؟ من به استاد حجتی ایمان دارم.من حذف نمیکنم) و یا جمله ای دیگر که گفته بود : من سرم تو کار خودمه ... تقربا مثل من نوشته ..[:S012:


سلام
معمولا اونایی که ریگی به کفشون باشه ، پشت افراد دیگه قایم میشن.
امیدوارم ریگی به کفش آشنا نباشه
که حتما نیس
شایدم باشه
شایدم نباشه
ولی از نظر من هر کسی کنار شما سر کلاس نشسته باشه یا هر کی که شما کنارش نشسته باشید یا با هر کی هر جا شما صحبت کنید آشنا است

یا حق

سیده ملاک الفحام دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 17:06

سلام.

استاد این خانم سید نیست . اگه سید بود جرأت پیدا می کرد و لااقل خودشو معرفی می کرد...
ای آشنا خودتو معرفی کن دیگه !
هی رو اعصاب همه رژه میری !
نترس منو بکشن ، تو رو لو نمیدم .
می خوام خودت اعتراف کنی
مطمئن باش استاد حذفت نمیکنه

سلام
منظور من از آه سادات اشاره به جمله شما داشت. دقیقا میخواستم شما رو تهدید کنم تا ایشون رو لو بدید ولی یاد آه سادات افتادم.
همین که شما ایشون رو میشناسید برای من کافیه.
لطفا این بحث را همین جا در همین لحظه تمام کنید.
موفق باشید
یا علی

آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:45

سلام به همه
در نخست خدمتتون عرض کنم که اینو فی البداهه گفتم خیلی هم خوب نگفتم!! در ضمن جناب آقای قاسمی لقب منو به شخص دیگه ای اطلاق نکنید لطفا! از دوست عزیزم هم میخوام:"خواهشا منو لو نده"
استاد گرامی احساس میکنم (البته با این جمله ای که الان فرمودید) که من رو با شخص دیگه ای اشتباه گرفتید!
بعد اینکه،یه سوال برام پیش اومد! مگه من چیکار کردم که باید شناخت منو انکار کنن؟؟نکنه من باید به حذف فکر کنم!؟ من به استاد حجتی ایمان دارم.من حذف نمیکنم....
و در آخر اینکه آقای قاسمی در این شرایط از این لغت استفاده نمیکنن "فکر کنم"
یا علی


سلام
آشنا
حیف میترسم آه سادات گریبانگیرم شود و گرنه....
احتمالا شما را با یه نا آشنا اشتباه گرفتم

یا حق

arash ghasemi raja دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:29

apologies

سیده ملاک الفحام دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:05

سلام.

نه خیر .ایشون مذکر نیستند. آقای قاسمی رجا .من میشناسمش.

سلام
مگه قرار نشد حذفش کنید
اینقدر بگید میشناسیدش تا براتون درد سر بشه
نوع درد سرش بعدا مشخص میشه
لطفا زود تکذیب کنید
یا حق

آرش قاسمی رجا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:48

صبح بخیر به دوستان شیمیست. این پیام متعلاق به دوست آشنامون هستش.ضمنا آقای دکتر مچشو بالاخره گرفتم که ایشون کین. ایشون اقا محمد خان بهنیا هستن که نحوه شعرگوییشون رو خوب میشناسم. محمد آقا دیگه نمیتونی جعل عنوان کنی.اعتراف کن

سلام
ایشون مانند آقای بهنیا در درس شیمی تجزیه دستگاهی حضور دارند اما بر خلاف ایشون آزمایشگاه تجزیه دو نیز دارند احتمالا.............. می باشند

یا علی

آشنا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:10

سلام
واقعا قشنگ بود، من از شما ممنونم
یا حق

سلام
شعر شما واقعا زیبا بود
موفق باشید
یا علی

آشنا یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:52

درد دل!
هم اینجا بود هم جای دگر
در دو جا بودن خودش حرفی دگر...
دالتونی بودن برایش ارزش است
برای دالتونی بودن در تلاش
کاهش و اکسایشش خاص خودش...
پشت این شیطانی اش دردیست خب!
خنده بر آن دردها حرفی دگر...
باوری می خواهد،..ترس از اتفاق!!!
شایدم آنقدر از دست داده که
با جسارت، یا که شاید با حماقت...در پیش رو!!!
جنس خود را با تو همگن میکند
با شرایط سیقل خود میکند
دوست دارد بشنود"پیغام" را!
برخلاف رفتار کودکش در دلش دنیاییست دگر...
وقتی شاگردی تلاش استاد را برای دانشجویانش میبیند،وقتی در شخصیت خود بعد از رسیدن به شناخت اصلاحات انجام میدهد،برخلاف!طعنه ها انرژی اش میدهند
وقتی استاد خیلی خوبی دارد،انگار زمستان"بهار""است و دنیا را به او داده اند. به قلیان میافتد و علاقه به علم در او فوران میکند...حتی اگر "بی سواد" باشد، یادگیری برایش ارزش میشود...آنوقت است که دیگر همه جا بهار است . همه چیز شکوفه، حتی مواد بدبو...
شاید ندانسته استاد را همه طرفه در فشار میگذارد...
شاید در دل این را نخواهد...

زندگی شوری است در سرهای ما
در سرمای دستان شما
شیرین به رنگ مجنون
شور به رویاییِ دریا
ساکت به اندازه ی ..... پرواز کبوترها در باد
پر از بغض های پر از فریاد ... به قدر پیچیدن موها در یاد

زندگی یک حرف است
حرف سادگی
حرف با هم بودن
حرف شنیدنِ حرفای یک دل ساده

زندگی دل است
دلی پر از سکون
سکونی پر ز خون
خونی جاری در رگ
رگباری بر فراز تن
و تنی دنبال سلام

زندگی یعنی سلام
سلام
سلام ای آشنا
ممنون از این همه ذوق
ممنون از این همه شوق
یا علی مدد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.